checkage ایران تهران تنهایی سرگرمی

checkage: ایران تهران تنهایی سرگرمی عاشقانه عاشقانه ها سرگرمی هزار و یک شب

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز عاشقانه ها پایتخت کشور عزیزمان ایران حسود بود و ما را باهم نخواست!/ عاشقانه

    نوشته هایی باعشق و کوتاه جهت شما عزیزان آماده کرده ایم که امیدواریم از خواندن آنها لذت ببرید.

    پایتخت کشور عزیزمان ایران حسود بود و ما را باهم نخواست!/ عاشقانه

    نوشته هایی باعشق و کوتاه جهت شما عزیزان آماده کرده ایم که امیدواریم از خواندن آنها لذت ببرید.

    عاشقانه هایی کوتاه و زیبا

    بعد از تو
    لبخند

    عبارات مهم : ایران
    به لبم گفت
    ببخشید شما؟
    رفتار زندگی به کل عوض کردن کرد
    آینه از صورتم رو چرخاند
    شادمانی ، وسط آن همه آدم
    به من دست نداد.
    به خوشی زنگ زدم
    آه برداشت و گفت چند بار بگویم
    از اینجا رفتند …

    نوشته: رسول ادهمی

    وعده این بود
    که یک گوشه از این دنیا
    پیدایت کنم
    وعده این بود
    که کنج تنهایی ام بیایی و نفسم را بگیری
    اصلا وعده این بود که “ما” بشویم!
    اما دنیا گرد آفریده شد
    نه کنجی!
    نه گوشه ای!

    مثل جمعه هاست دنیا
    گرد و پر از حیرانی!
    هر چه می رویم نمی رسیم
    هر چه بر می گردیم و نگاه می کنیم
    تنهایی ست و تنهایی!
    شک ندارم خدا دنیا را،در یک عصر جمعه
    خلق کرده!
    بدون گوشه
    بدون کنج
    گرد و پر از تنهایی!

    پایتخت کشور عزیزمان ایران حسود بود و ما را باهم نخواست!/ عاشقانه

    نوشته: حامد نیازی

    تهران‌ چقدر حسود بود جانم ! تمام قدم زدن های ما در خیابان ولیعصر یادش بود ، دید که دست هم را گرفته ایم ، میدانست چند بار نگاهمان در هم گره خورد و گره کورش جز با خجالت تو وا نشد ، شنید چند بار دوست دارم هایم لب های تورا به خنده باز کرد ! با این حال باز هم چشم دیدنمان را نداشت !
    یادت است چند بار گفتم اینگونه !بی پروا ! اِنقدر دلبرانه نخند ؟ گفتم سرخی لب هایت را از من میگیرند !دیدی جانا؟
    حتی اِسپند هایی هم که سفارش کرده بودم دود کنی، آن تخم مرغی که قرار شد وسط کوچه بترکانی و بر هرچه حسود است لعنت بفرستی افاقه نکرد !
    چشمی نبود که ببیند منو تو چقدر به هم می آمدیم …تهران چشم نداشت ‌، اصلا همین بخل و حسد اورا آلوده کرد ! بیهوده دود ماشین های بیچاره را بهانه کردند!
    ما چقدر بهم می آمدیم و این شهر سیاه چقدر حسود بود ! هر کجا هستی دعایی زیر لب نجوا کن ، شاید پایتخت کشور عزیزمان ایران دستش را از سرما بردارد !
    خدا را چه دیدی!

    نوشته: زهرا مصلح

    گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
    seemorgh.com/entertainment
    منبع: ارسالی کاربران

    واژه های کلیدی: ایران | تهران | تنهایی | سرگرمی | عاشقانه | عاشقانه ها | سرگرمی | هزار و یک شب


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار